درباره رمان عاشقانه راز پنهان
رمان عاشقانه راز پنهان درباره رابطه دختری کارمند با رئیسش است. آن دو رازهایی دارند و به هم قول داده اند تا زمان عقد درباره این رازها چیزی به هم نگویند. این قول تاثیر زیادی بر زندگی خانوادگی آن ها دارد.
بخش هایی از رمان راز پنهان
در قسمت هایی از کتاب می خوانیم :
“پا به حیاط بزرگ و پر گل و گیاهشان گذاشتیم، ساختمان روبرویم در میان پیچک و اقاقیا احاطه شده بود. دو طرفش پر بود از درخت و جا به جا بوته های رز و نسترن خودنمایی می کردند.
همه چیز رنگ زرد و نارنجی داشت. بیشتر از هر لحظه باور کردم که پاییز است. از راه سنگ فرش شده گذشتیم. بالای پله ها روی تراس مردی چهار شانه و بلند قد ایستاده بود؛ عینک تیره ای روی صورتش داشت.
از پله ها بالا رفتیم. حالا درست روبرویش ایستاده بودم. دلهره تا گلویم بالا آمد. آب دهانم را قورت دادم. صدایم را محکم کردم و سلام دادم. لبخند روی لب های مهربانش به مهمانی آمد. سلامم را گرم پاسخ داد. همه ی ترسها با هم از وجودم فرار کردند و او شد پدر خودم، نه پدرِ امیرعلی! رویایی بود که در واقعیت میدیدم… پدری که همیشه در آرزوهایم می خواستم… کاش او پدر من هم بود…. به داخل خانه که هم بزرگ بود و هم زیبا وارد شدیم، و کنار هم نشستیم. مانند یک خانواده! امیرعلی بشقاب میوه ام را پرکرده بود.”
برای اطلاع از تخفیف های بیشتر، ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه به بخش کتاب ادبیات فارسی مراجعه کنید.
سایر کتاب های این انتشارات
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.